برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی یکی دیگر از چالشهای اساسی کشور در رابطه با بیابان زایی محسوب می شود. این موضوع اگرچه در اکثر دشت های کشور نمود کاملا آشکاری دارد اما در مناطق بیابانی کشور که غالب این دشت ها در اطراف کویرها و ماندابهای شور مرکزی و ساحلی (جنوب) آنهم با خشکسالی های پی در پی قرار گرفته است سبب شده است که سطح سفرههای آب زیرزمینی بهشدت افت نموده (نمودار شماره 6) و نفوذ آبهای شور را به آبخانه های مجاور کویر فراهم آورد. مطالعات انجام شده در اطراف دریاچه نمک و حوض سلطان قم نشان می دهد که در یک دوره سی ساله (1382-1352) جبهه آب شور حدود 5 کیلومتر بسمت آبخانه های آب شیرین پیشروی داشته که این عامل موجب تشدید بیابانزایی در منطقه مذکور شده است(5). بررسی آمار و ارقام موجود نشان میدهد که در اکثر دشت های کشور به دلیل افت سطح سفرههای آب زیرزمینی تراز آنها منفی است و میزان تخلیه غیر مجاز بوسیله چاههای عمیق توازن و تعادل آب های زیر زمینی را بر هم زده است. از این رو باید این واقعیت را قبول کنیم که نرخ مجاز برداشت از منابع آب را باید استعداد طبیعی منطقه در تغذیه آبخوان تعیین کند و نه نیاز بشر به آب و چه بسا بیابان زایی عقوبت عدم درک این آموزه است. باید گفت اگرچه سالیان متمادی آبیاری به عنوان ساده ترین و تنها چاره درد برای تولید غذای بیشتر در مناطق بیابانی مطرح بوده است اما به دلیل روش های نادرست و غیرعلمی و صرفا آبیاری سنتی ، گذشته از اتلاف آب محدود موجود در این مناطق در بسیاری از موارد اراضی کشاورزی تبدیل به بیابان و کویر شده اند. از طرفی توسعه کشاورزی از طریق گسترش سطح کشت آبی به جای افزایش تولید در واحد سطح یکی از معضلات کشاورزی ایران بشمار می رود این در حالی است که راندمان پایین آبیاری در بخش کشاورزی به دلیل مشکلات ساختاری و فقدان مدیریت مصرف آب از عمدهترین عوامل افت کمی و اتلاف منابع آب کشور محسوب می شوند بطوریکه میزان کارآیی مصرف آب در بخش کشاورزی بهطور متوسط حدود 30 درصد برآورد میشود در حالیکه این رقم در دنیا در حد 40 تا 45 درصد است. این موضوع وقتی اهمیت پیدا می کند که بدانیم در کشورهایی مثل هند و پاکستان بالابردن بازده آبیاری به اندازه 10درصد می تواند آب اضافی برای آبیاری 2 میلیون هکتار زمین را تامین کند(6). اکنون کاملا پیداست که بالابردن راندمان آبیاری ولو به اندازه 5 تا 10درصد برای کشاورزی ایران که حدود 95 درصد آب کشور را بخود اختصاص داده است چقدر مهم و کارساز است و می تواند سهم قابل توجهی از پمپاژ آبهای زیرزمینی را جبران نماید. گذشته از راندمان پایین آبیاری، متاسفانه راندمان تولید محصول به ازای واحد آب مصرفی نیز در کشور پایین است. در بهترین حالت، کارایی مصرف آب در ایران، 7/. کیلوگرم محصول برای مصرف یک متر مکعب آب برآورد می شود در حالیکه متوسط جهانی یک کیلو گرم محصول است(10). با در نظر گرفتن محدودیت های فوق متاسفانه هنوز هم به جای پرداختن به افزایش تولید در واحد سطح، در بسیاری موارد صحبت از افزایش سطح زیر کشت می شود غافل از اینکه این موضوع، دو معضل بوجود آورده است؛ مشکل اول یعنی با افزایش سطح کشاورزی ، سطح بیابانها و شوره زارها گسترده ترشده است ؛ دوم اینکه علاوه بر افت سطح آبخوانها، کیفیت آب هم بدتر شده است و با این روش خواسته یا ناخواسته در جهت بیابان زایی گام برداشته می شود زیرا بدون توجه به امکانات سفره آب زیرزمینی و آبخوان ها اقدام به حفر چاه عمیق می شود! آب که پمپاژ می شود ، با پمپاژ بی رویه آب، علاوه بر آنکه سطح آب زیرزمینی پائین میرود ، تعادل هیدرو استاتیک بین آب شور و آب شیرین بهم میخورد، آب شیرین که پمپاژ شد آب شور زیر زمین به طرف سفرهی آب شیرین هجوم می آورد و در پمپاژهای بعدی به مرور زمان، آب شور میشود، آب شور که بالا آمد در سطح زمین خاک را شور میکند خاک که شور شد محصول کم میشود محصول که کم شد زمین همجوار و جدید بزیر کشت می رود و این روند ادامه می یابد تا وقتی که به خود می آییم و می بینیم که در روی زمین شوره زار و کویر درست کرده ایم و در زیر زمین سطح سفره آب آنچنان افت کرده که باید چاه را کف شکنی کرد.
بد نیست به این مطلب اشاره کنم که؛ مشکل دیگری که در اثر افت سطح آبهای زیرزمینی خودنمایی می کند نشست زمین است. پدیده ای که هم اکنون نشانه های آن در مناطق مختلف کشور از جمله ورامین، رفسنجان، زرند کرمان و همدان بروز کرده است. بررسیهای کارشناسان سازمان نقشهبرداری و زمینشناسی نیز حاکی از بروز این پدیده مخرب در جنوب تهران است. براساس محاسبات و اندازهگیریهای صورت گرفته از سوی سازمان نقشهبرداری(9) از سال 74 تاکنون سطح وسیعی از اراضی جنوب تهران در محدوده مناطق 17، 18 و 19 به ویژه اطراف محدوده اتوبان آزادگان بین 60 تا 187 سانتیمتر فرونشست داشتهاند(تصویر شماره 7).
نقش آب در مهار بیابانزایی:
همانطور که قبلا گفته شد دو جلوه اساسی آب در رابطه با بیابانزایی؛ جاری شدن سیلاب از بالادست حوضه و تجمع آن در پایاب آنهم پس از آلوده شدن به املاح گچ و نمک در طول مسیر است و دیگری برداشت بیش از حد مجاز آب و در نتیجه افت سطح سفره های آب زیرزمینی و عواقب بعدی آن است. از این رو چنانچه تمهیداتی برای مهار و کنترل سیلاب در بالادست حوضه آبخیز اندیشیده شود از عوافب بعدی آن که منجر به بیابانزایی می شود کاسته خواهد شد. این موضوع رابطه نزدیک و هماهنگ آبخیزداری و بیابان زدایی را نشان می دهد. موضوعی که متاسفانه در بخش های اجرایی و بعضا تحقیقاتی کمتر بدان توجه می شود. چه، هر یک از بخش های مربوطه از سالها پیش عملیات آبخیزداری و مهار بیابان زایی را در گستره کاری خود بدون تعریف سرفصل های کاری مشترک انجام می دهند ولی کماکان هر بخشی و بویژه بخش بیابانزدایی بدون توجه به مناطق بالادست حوضه های آبخیز عملیات خود را در مناطق پایین دست متمرکز کرده است. لذا ذکر این موارد برای توجه و امعان نظر به مناطق بالادست حوضه های آبخیز جهت برنامه های مهار بیابان زایی است. اقدامی که تا کنون از طرف بخشهای اجرایی به آن توجه کافی نشده و صرفا عملیات مهار بیابان زایی در محل بروز و ظهور آثار این پدیده جستجو شده است. از این رو و برخلاف تصور هرگونه اقدامی که در مناطق بالادست حوضه های آبخیز برای جلوگیری از بروز و تشدید سیلاب صورت گیرد می تواند عملی در جهت مهار بیابانزایی قلمداد شود خواه این کار توسط بخش آبخیزداری وزارت جهاد کشاورزی باشد و یا وزارت نیرو . لذا تعامل هرچه بیشتر این واحدهای درون و برون سازمانی برای هم افزایی امور مربوط به آبخیزداری و مهار بیابانزایی آنهم در زمانی که تمامی دستگاههای دولتی برای ارایه برنامه های راهبردی سند چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران (افق 1404) بسیج شده اند یکی از ضروریات کار است.
عملیات آبخیزداری در جهت مهار بیابانزایی است :
آبخیزداری و مدیریت کاربری اراضی در درجه اول نقش پیشگیری سیلاب را تاقبل از تشکیل آبراهه های بزرگ و تولید رواناب و رسوب قابل ملاحظه درمحلی که بارش نازل میشود برعهده دارد چرا که بررسی فرایند تولید رواناب و سیلاب به خوبی روشن می سازد که غیر از ویژگیهای رگبارش و یا ذوب برف و برخی اختصاصات نسبتا" پایدار حوضه آبخیز، می توان در سایرمولفه ها نظیر نفوذ، ظرفیت ذخیره ، تبخیر و تعرق، افزایش زمان متمرکز و یا انتقال رواناب تغییراتی را برای کاهش دبی اوج و یا حجم سیلاب بوجود آورد بنا براین یکی از مهمترین عملکردهای عملیات آبخیزداری افزایش میزان نفوذ و کاهش سرعت رواناب سطحی توام با حفظ آب و خاک درسطح حوضه می باشد. مدیریت صحیح اراضی از جمله رعایت اصول درست و علمی کشاورزی در اراضی شیبدار و متناسب باعمق وحاصلخیزی خاک توام با انتخاب گونه یا گونه های مناسب و سازگار نقش بسیار مفید و مثبتی در افزایش میزان خلل وفرج ، نفوذ و کاهش سرعت رواناب سطحی و آبراهه ای دارد. از جمله این عملیات می توان به کشت نواری و درجهت عمود برشیب دامنه ها، رعایت حدود شیب مناسب برای انواع زراعت ها وهمچنین تناوب زراعی را برشمرد. عملیات بیولوژیک همگام با عملیات مکانیکی سازه ای آبخیزداری نظیر بانکت بندی ، تراس بندی و سایر روشهای ذخیره نزولات در دامنه ها و احداث بندهای اصلاحی و حفاظتی در آبراهه ها تاثیر چشم گیری در افزایش نفوذ و کاهش سرعت جریانهای سطحی و آبراهه ای به خصوص در سیلابهای کوچک و متوسط دارد. بدیهی است پس از انجام عملیات برشمرده فوق، از رواناب اضافی جاری شده از سراب حوضه می توان در پایاب حوضه در جهت پخش و گسترش سیلاب استفاده کرد. بنابراین در حال حاضر عمده عملیات آبخیزداری برای مهار آب و سیلاب در دو قسمت از حوضه های آبخیز صورت می گیرد.
الف- مدیریت وکاربری حوضه در سراب (برای کاهش سیلاب)
همانطور که دیده می شود عموما کارهایی که در سراب حوضه های آبخیز صورت می گیرد بیشتر مربوط به مدیریت و کاربری حوضه است در واقع مدیریت و کاربری اراضی همان اقداماتی است که برای حفاظت از آب وخاک و درنهایت کاهش سیلاب و رسوب )کاهش و مهار خسارات سیل) انجام می شود در این مورد دو هدف کلی زیر مورد توجه قرار می گیرد
1-ایجاد و توسعه پوشش گیاهی به منظور افزایش نفوذ پذیری و ذخیره رطوبت،
2- عملیات سازه ای کوچک و متوسط در آبراهه ها برای کاهش فرسایش و افزایش ذخیره آب.
با توجه به توضیحات مشروحی که فوقا بدان اشاره شد تامین دو هدف فوق از نظر آبخیزداری که سبب نفوذ آب به سفره های آب زیرزمینی و جلوگیری از فرسایش خاک و انباشت آن در پایاب حوضه می شوند، هر یک به نوعی منجر به مهار بیابان زایی می شود
ب-پخش و گسترش سیلاب در پایاب حوضه
بطور معمول پخش و گسترش سیلاب با اهداف زیر انجام می گیرد:
1- تغدیه مصنوعی آبخوانها به منظور جلوگیری از:
? پیشروی آبهای شور در لایه های آب شیرین
? نشست زمین
2-تثبیت شن های روان با استفاده از مواد معلق موجود در سیلاب مانند لای، رس و مواد آلی،
3- آبشویی خاکهای شور،
4- احیای زمین های فرسایش یافته از طریق ایجاد بندهای خاکی،
5- احیای مراتع و پوشش گیاهی منطقه و درختکاری بمنظور ایجاد بادشکن،
با نگاهی به اهداف پخش سیلاب متوجه می شویم که تمام سرفصل های کاری مربوطه هر یک به نوعی در جهت مهار بیابان زایی است
در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت، اجرای طرح های آبخوانداری و پخش سیلاب ، تغذیه مصنوعی ، ارتقا و بهبود کیفیت و کمیت آبیاری برای جلوگیری از اسراف و اتلاف آب و همچنین برخی اقداماتی که مستقیما در اختیار وزارت نیرو می باشد از جمله جلوگیری از بهره برداری و انسداد چاههای غیر مجاز، کنترل بهره برداری چاههای دارای پروانه و امثال آن راهکارهایی برای جلوگیری از پدیده بیابان زایی محسوب می شوند. بنا براین از نظر علوم مربوطه عرصه کاری عملیات آبخیزداری و بیابان زدایی نمی تواند جدای از هم باشند و در عمل نیز مدیریتی درست و کارآمد است که بتواند هرچه بیشتر دیدگاهها و تعاملات درون و برون سازمانی را به هم نزدیک کند. مشکلی که هم اکنون بوضوح در سطوح مختلف سازمانی دیده می شود .